امروز صب دیر رفتم پ رو ندیدم ولی وقتی رفتم تو بخش دیدمش درو برام باز کرد برام شیلد اورد و هرجایی میرفتم میومد ،از سمیعی بدم میاد چون جلوی پ جواب سلاممو نداد و تو اتاق رستم محل نمیداد منم کفری شدم اومدم پایین پ اومد با یه دسته پرونده میفهمم بخاطر من میاد اخه قبلا اصلا نمیومد یاسم ب نظرم حساس شده شاید دارم اشتباه میکنم ولی همینه اخه موقعی که داشت میرفت منو پ تو چشمای هم زل زده بودیم بدون هیچ حرفی ک یهو صدای چرخش صندلی یاس منو ب خودم اورد ک داشت ب من نگا دوستای جدیدمو خیلی دوس دارم و این منو میترسونه
بهم میگه افکارت پوسیدس
دلم میخواد ب هیچی فکر نکنم
پ ,ب ,تو ,ک ,اورد ,منو ,اخه موقعی ,موقعی که ,همینه اخه ,ولی همینه ,میکنم ولی
درباره این سایت